اولین دیدار مامان و نی نی
سلام عشق کوچولوی منخوبی نفس؟؟دیروز رفتم سونو غربالگری که گفت خدارو100000000000000 مرتبه شکر مشکلی نداری چقدر تو دیروز اذیت کردی خانم دکترو از ساعت 17/20 که من رفتم تو اتاق تا ساعت 6 !!!!!!!!!!! اصلا نمیچرخیدی تا خانم دکتر مقدار NT رو اندازه بگیره با اینکه 1ربع قبل اینکه برم تو اتاق سونو آبمیوه شیرین خورده بودم الهی من قربون اون دست و پای کوچولوت بشم که اونجوری واسه مامان تکون میدادی و ناز میکردی وقتی مانیتور رو نگاه میکردم و تو رو میدیدم انگار دنیا رو بهم داده بودن......از دیدنت خیلی ذوق میکردم آخه اولین بار بود که میدیدمت!!!! تو سونوی قبلی مانیتور رو به من نبود و نتونستم ببینمت ولی ایندفعه خوب دیدمت نکنه تو هم نمیچرخیدی تا مامان بیشتر نگات کنه؟آره عشقم؟؟؟واااااااااااای اینو یادم رفت بگم!!!!!!! دیروز که من تو اتاق سونو بودم بابایی انقدر نگران شده بود آخه فقط سونوی من اینهمه طول کشید فکر کرده بود که خدای نکرده تو نی نی قشنگم مشکلی برات پیش اومده...... وقتی اومدم و بهش گفتم همه چی نرماله خیلی خوشحال شد.......بعد از سونو هم رفتم آزمایشگاه و آزمایش غربالگری رو دادم و بعد هم اومدم خونه!!! انقدر خسته بودم نتونستم برات بنویسم..... دیروز وقتی میخواستم برم سونو دایی احمد خونه ما بود و وقتی اومدم سریع زنگ زد و حال تو خواهرزاده ی خوشگلشو پرسیدمیبینی همه چقدر دوست دارن؟؟؟امروزم از صبح کلاس داشتم واسه همین الان برات نوشتم.........
اینم عکس 12 هفتگی عشق مامان و بابا