مامانی خیلی ناراحته............
سلام جوجوی نازم......خوبی؟؟مامانی اصلا حالش خوب نیست.....امروز صبح عزیزجون زنگ زد و گفت که بیمارستانن!!! مثل اینکه امروز صبح آقاجون (باباجون من) از روی چهارپایه افتاده و دستش شکسته!!! خیلی ناراحت شدم و یه عالمه گریه کردم......میخواستم برم بیمارستان که عزیزجون گفت نمیذارن برم بالا پیشش و منم نرفتم.........ظهر وقتی بابایی از سرکار اومد خونه و ناهار خوردیم رفتیم بیمارستان ملاقات......خیلی ناراحت شدم تو دست باباجونم پلاتین گذاشتن و امشب رو باید تو بیمارستان بمونه.........بای بای گلم!!!!!!!! شرمنده مامانی امروز اصلا حالش خوب نیست
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی