عشق مامان وبابامحیا عشق مامان وبابامحیا، تا این لحظه: 10 سال و 14 روز سن داره

❤❤انتظار شیرین...خدایا تو این انتظار تنهام نذار❤❤

سلام قشنگم.......

سلام گل قشنگم....خوبی مامانی؟ تو دل مامان خوش میگذره؟ امروز زنگ زدم به خانم دکتر و بهش گفتم اومدی تودلم گفتش 2هفته دیگه باید برم سونوگرافی...روز عید فطر رفتم خونه عزیز جون(مامانی خودم) خاله الهام هم اونجا بود وقتی بهشون گفتم تو اومدی تو دلم خیلی خوشحال شدن مثل من که خیلی خوشحال شدم.........هر لحظه دارم باهات حرف میزنم!!!!!!!!!از خدا میخوام همونجور که تا الان هیچوقت تنهام نذاشته از الان به بعد هم تنهام نذاره و مواظب تو گل قشنگم باشه دلم میخواد زودتر این نه ماه رو به سلامتی طی کنم و بیای تو بغلم..........خیلی دوست دارم نفس مامانی!!!بای بای ...
20 مرداد 1392

جواب آزمایش

سلام به همه.............خدا امروز بهتری عیدی رو بهم داد!!!!!!!!!امروز آزمایش حاملگی دادم که خدا رو شکر جوابش + شد خیلی خوشحالم...........خداجونم شکرت بابت همه چی ممنون راستی دوستان عیدتون مبارک........ ...
17 مرداد 1392

خیلی خوشحالم..........

سلام دوستای گلم..............یه خبر خیلی خوب!!!!!!!!!!!!!!!من امروز روز 14 انتقال جنینمه و ساعت 9:40 دقیقه بی بی چک زدم که مثبت شد.....................خیلی خوشحالم!!!!خداجونم شکرت.....انشاالله پس فردا که آزمایش میدم جواب آزمایشمم همین باشه اینم عکس بی بی چک ...
15 مرداد 1392

برای نی نی نازم!!!

سلام نی نی نازم........الان که میدونم تو دلمی حس خیلی خوبی دارم فقط از یه چیز میترسم اینکه 5شنبه آزمایش بدم و جواب آزمایشم..................................اصلا ولش کن!!!!!!!!!!دوست ندارم فکرای بد کنم میدونم که جواب آزمایشم + میشه بابایی هم خیلی بیتابی میکنه تو این مدت اصلا نمیذاره از جام بلند بشم....خودش تنهایی پامیشه سحری میخوره و ظرفا رو میشوره و ظهرم تا از سر کار نیومده میره سر وقت ظرفای ناهار من!!!!!!!!!!چون میدونه حساسم همه خونه رو دسته گل کرده !!!!!انشاالله زودتر بیای تو دلم تا ببینی من و بابایی چقدر دوست داریم...هر روز دارم باهات حرف میزنم و درد دل میکنم همیشه سر نماز از خدا تورو میخوام.........امیدوارم تو هم بخوای بیای پیش ما چون او...
14 مرداد 1392

دلنوشته ام برای خدا...............

سلام خداجونم......دیروز اتفاقی افتاد که خیلی ناراحتم کرد نمیدونم چرا انقدر نا امید شدم پژوهشگاه زنگ زدم گفت طبیعیه ولی خیلی میترسم......خودت که میدونی بخاطر همسری چیزی به مامانم اینا نگفتم دلم داره میترکه میخوام با یکی صحبت کنم یکی که حرفامو تایید کنه ولی جز خودت نمیتونم با کسی حرف بزنم دلم گرفته....خداجونم خودت کمکم کن انشاالله چیز مهمی نباشه.....به لطف و کرمت خیلی امیدوارم ازت میخوام که تو سرنوشتم مامان شدنو قرار بدی و نا امیدم نکنی....خیلی دوست دارم خدا..........
12 مرداد 1392

راهنماییم کنید.....

سلام مامانای مهربون.....من یه راهنمایی ازتون میخوام!!!!!!!!!!!من پیام نور درس میخونم و تو دانشگاه پیام نور مدرک مهندسی رو 4.5 ساله یعنی 9 ترمه میدن و من چون الان به فکر نی نی شدم از درسم یخورده عقب میفتم یعنی اونجور که من برنامه ریختم واسه خودم 10 یا 11 ترمه میتونم تموم کنم درسمو...الان 20 سالمه و ترم 3 هستم!!!اطرافیان میگن زود به فکر شدم و نمیتونم با بچه به درسم هم برسم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!ولی من خیلی نی نی دوست دارم......چیکار کنم؟؟؟؟؟به نظر شماهم کار اشتباهی کردم؟؟
9 مرداد 1392

سلاااااااااااااااااااااااام به همه

سلام به همه ی دوستای گلم.... اول از دوستایی که تو این چندوقت که نبودم بهم سر میزدن و سراغمو میگرفتن ممنونم... دوم اینکه دلیل نیومدنم قطع بودن اینترنتم بود... سوم اینکه تو این مدت که نبودم سیکل درمانم شروع و تموم شد و روز ولادت امام حسن(ع) انتقال جنین داشتم یعنی تا امروز 6 روزه که 2تا نی نی ناز تو دلمه.........پنجشنبه ی هفته بعد باید آزمایش حاملگی بدم که انشاالله جوابش مثبته!!!!!خیلی امیدوارم.............از همتون میخوام تو این شب و روزای عزیز وقتی حلقه اشک تو چشمتون تشکیل شد واسه منم دعا کنید به دعای همتون احتیاج دارم...انشاالله تو این شبا هممون بخشیده و حاجت روا بشیم....التماس دعا راستی شهادت حضرت علی(ع) رو به همه تسلیت م...
7 مرداد 1392

شمارش معکوس!!!!!!!!!!!!

سلام عسل مامانی چطوری گلکم؟؟؟امروز صبح ناشتا رفتم آزمایشگاه و آزمایش خونی رو که دکتر نوشته بود دادم.اگه همه چیز خوب پیش بره 2ماه دیگه میای تو دل مامانی احساس میکنم خیلی بهت نزدیک شدم....اینم اشک شوقمه .........بالاخره 1سال انتظاری که کشیدم داره تموم میشه تو هم اگه بچه خوبی باشی و بیشتر از این مامانو منتظر نذاری زودتر میای دیگه!!!!تا اینجا که خدا رو شکر همه چیز خوب پیش رفته امیدوارم از اینجا به بعد هم به لطف خدا خوب پیش بره....بابایی هم خیلی دوست داره و منتظر اومدنته..دیروز که بهش گفتم امروز میتونم برم آزمایشگاه خیلی خوشحال شد..امیدوارم زودتر بیای گلکم!!! خیلی دوست دارم نفس مامانی بای بای عشقم!!! ...
22 ارديبهشت 1392